از هر طرف

سعی میکنم تو این وبلاگ از هر زمینه ای صحبت کنم

از هر طرف

سعی میکنم تو این وبلاگ از هر زمینه ای صحبت کنم

راه اندازی یک شبکه خانگی

از اونجایی که تخصص اصلی من شبکه های کامپیوتری هست دیدم زشته اگه در این مورد صحبتی نشه بخاطر همین این مقاله رو براتون گذاشتم امیدوارم به دردتون بخوره  

 

ادامه مطلب ...

هفت راز ازدواج موفق

1) زوج های موفق خواسته ها و انتظارات خود را به صراحت می گویند. زوج های موفق قبل از ازدواج، توقعاتی که از یکدیگر دارند مطرح می کنند، اگر توافق اساسی با هم ندارند (برای مثال مرد فرزند می خواهد ولی خانم مخالف است)، می توانند به شروع و یا خاتمه ازدواج به طور جدی فکر کنند. بعد از ازدواج، زوج های موفق به طور منظم در مورد توقعات و انتظاراتشان با هم صحبت می

ادامه مطلب ...

زنجیره عشق

نیمه های شب بارانی خانم مسنی که ماشین مرسدس بنزش پنچر شده بود در یک جاده خلوت منتظر بود تا یکی کمکش کنه.بعد از مدت زیادی ایستادن جو که یک وانت قدیمی داشت نگه می داره و به خانم کمک میکنه تا لاستیک چرخارو عوض کنه.

ادامه مطلب ...

جملات معجزه گر

این جمله برای افرادیه که همیشه از دسته روزگار گله دارن : 

زندگی تاس زیبا آوردن نیست . زندگی خوب بازی کردن با تاس بد است

زندگی نامه یک انسان موفق(آنتونی رابینز)

سلام دوستان ... 

 نام آنتونی رابینز برای بسیاری از ایرانیان، نامی ناآشناست. اما این شخص در ایالات متحده، کانادا و بسیاری از کشورهای اروپایی دارای شهرت فراوان است. وی که تا چند سال پیش در گمنامی و فقر می زیست، توانست در مدت کوتاهی خود را به ثروت موفقیت و شهرت کم نظیری برساند و منشاء خدمات فرهنگی، آموزشی و درمانی ارزنده ای گردد. انجام فعالیت های روان درمانی سریع و مؤثر، رفع انواع مشکلات فکری و روانی نظیر ترس های واهی و بی دلیل، ارائه سخنرانی های مفید و مؤثر در شهرهای گوناگون، اجرای برنامه های تلویزیونی، تشکیل اردوی تابستانی آموزنده برای دانش آموزان مدارس، تشکیل سمینارهای مرتبط و پر طرفدار بمنظور تقویت روحیه و ایجاد انگیزه تلاش و کوشش های مثبت و سازنده در افراد و بسیاری از فعالیت های خیرخواهانه و مردمی دیگر، گوشه ای از کارهای ثمربخش جوانی است که به تازگی سه دهه از حیات پر بار خود را پشت سر گذاشته است. آنتونی رابینز در سال 1961 در خانواده ای نسبتاً فقیر به دنیا آمد. پس از گرفتن دیپلم متوسطه به کارهای گوناگون روی آورد، اما توفیق چندانی نیافت.

ادامه مطلب ...

۵ باور‌موفق‌ترین ‌آدم‌های‌روی ‌زمین

آیا هیچ وقت آدم‌های شاد و موفقی را که به رویاهایشان رسیده‌اند ،‌ دیده‌اید؟ تا حالا دلتان خواسته از آنها بپرسید نظرشان درباره خودشان چیست و اصلا دنیا را چطوری می‌بینند؟ سال‌هاست که درخصوص افراد استثنایی که در تجارت، ورزش و دیگر رشته‌ها موفقند، تحقیق می‌شود. در این سال‌ها بعضی باورهای مهم و اساسی درباره این انسان‌های موفق سالم و شاد به اثبات رسیده است.
اگر شما هم دوست دارید شادتر باشید و زندگی در کنترل خودتان باشد،‌ بهتر است با ما همراه شوید و چند هفته‌ای را با این ۶ باور مهم طی کنید. باروهای ما پنجره‌ای هستند که ما از آن به دنیا نگاه می‌کنیم.
آنها تمام زمینه‌های زندگی‌مان را شکل می‌دهند. اگر تصمیم بگیرید با نظر مثبت به زندگی نگاه کنید، دیدگاه شما خوش‌بینانه و قدرتمند می‌شود و خیلی زود از این طرز برخورد با دنیای اطرافتان بهره می‌برید.


۱) خودتان بهتر از هر کسی خودتان را می‌شناسید:
مردی یک شب کلید خانه‌اش را گم کرده بود و نمی‌توانست وارد خانه شود. او بیرون منزل در نور چراغ کوچه دنبال کلیدش می‌گشت. کمی بعد همسایه‌اش او را دید و به کمک او آمد تا با هم کلید را پیدا کنند. اما بی‌فایده بود. پس از کلی جستجو همسایه از او پرسید: اگر تو کلید را در منزل گم کرده‌ای،‌ چرا در خیابان دنبال آن می‌گردی؟ مرد پاسخ داد: چون در خیابان نور بیشتر است! حالا تصور کنید شما جهت و معنای زندگی را گم کرده‌اید. اگر از مردم بپرسید اهداف شما در زندگی چه باید باشد، درست مثل این است که در خیابان دنبال کلیدی بگردید که درخانه جا گذاشته‌اید. هیچ‌کس به شما نمی‌تواند بگوید چطور به زندگی‌تان معنا ببخشید. روش دیگران به درد شما نمی‌‌خورد. شما باید درون خودتان را جستجو کنید. حتی اگر یک عمر برای یافتن پاسخ‌های خود جای دیگری را جستجو کرده‌اید، به محض این که به درون خودتان رجوع کنید، می‌بینید که پاسخ سوال‌های زندگی برای شما روشن می‌شود.


۲) اگر گام به گام پیش بروید، به هر چه بخواهید می‌رسید:
حقیقت این است که هر نوع مهارتی را می‌توان یاد گرفت، هر مشکلی را می‌شود حل کرد و هر کاری را می‌توان به نتیجه رساند، فقط اگر مرحله به مرحله پیش بروید و کارهای بزرگ را به قسمت‌های کوچک‌تر تقسیم کنید. وقتی یک کار بزرگ را به چند مرحله کوچک‌تر تقسیم کنید، انجام آن آسان‌تر می‌شود و دیگر به نظرتان سنگین نیست. ما ناخودآگاه در بسیاری موارد این کار را انجام می‌دهیم. مثلا وقتی قرار است یک شماره تلفن را به خاطر بسپاریم، اعداد آن را ۳ تا ۳ تا یا ۲ تا ۲ تا حفظ می‌کنیم.
نکته مهم آن است که اگر می‌خواهید دیوار بین خود و رویاهای زندگی‌تان را بردارید، بهترین کار آن است که آجر به آجر پیش بروید تا به هدفتان برسید.


۳) اگر روش شما جوابگو نیست، آن را عوض کنید:
دکتر اسپنسر جانسون، نویسنده کتاب چه کسی پنیر من را برداشت، فرق بین آدم‌ها و موش‌ها را این طور توصیف می‌کند. وقتی یک موش حس می‌کند تلاش‌هایش به نتیجه نمی‌رسد، روش خود را عوض می‌کند، اما وقتی آدم‌ها حس می‌کنند کاری که انجام می‌دهند به نتیجه نمی‌رسد، عصبانی و خسته می‌شوند و دوست ندارند روش خود را عوض کنند. حتی گاهی اگر کسی راهکار تازه‌ای را به آنها نشان دهد، حالت دفاعی به خود می‌گیرند و می‌گویند: «من همیشه این کار را همین طور انجام داده‌ام. «یا» من آدمی این مدلی هستم.» در اصل این آدم‌ها از پذیرفتن راهکار تازه و انجام آن می‌ترسند و حس می‌کنند ترسشان به این معناست که دیگر روش‌ها اشتباه است. همیشه آنچه به نظر ما طبیعی و صحیح به نظر می‌رسد، در اصل محصول باورهایتان است و به ندرت نشان دهنده همه احتمالات و امکانات پیش رویمان یا تخمین صحیحی از توانایی‌هایمان است. اگر واقعا می‌‌خواهید در زندگی خود نتایج متفاوتی به دست بیاورید باید از حصاری که به منظور راحتی دور خود کشیده‌اید، پا را فراتر بگذارید و راهکارهای متفاوتی را امتحان کنید.


۴) شکست وجود ندارد:
تنها شکستی که در زندگی وجود دارد، این است که دست از یادگیری بردارید. جز این‌ مورد هر نتیجه‌ای که پیش رویتان می‌آید، بازتابی است که به شما می‌گوید آیا راهکار انتخابی شما را به هدف نزدیک‌تر کرده یا دورتر. آدم‌هایی که به اهدافشان می‌رسند، یک خصوصیت مشترک دارند، آنها از شکست و اشتباه نمی‌ترسند، چون می‌دانند هر اشتباه یا شکست فرصتی است برای یادگیری که باید از آن استفاده کرد شکست، لازمه یاد گرفتن است.


۵) شما همین حالا در حال شکل دادن به آینده‌تان هستید:
تفاوت بارزی که میان افراد موفق و ناموفق وجود دارد، این است که افراد موفق در حال زندگی می‌کنند اما افراد ناموفق در گذشته سیر می‌کنند. اگر دائم به گذشته بچسبید، تمام زیبایی‌ها و فرصت‌هایی را که زندگی در حال حاضر به شما ارزانی کرده از دست می‌دهید. اگر هم در حال زندگی کنید بسرعت می‌توانید فرصت‌های رسیدن به اهدافتان را صید کنید. مهم نیست در گذشته چقدر تلاش کرده‌اید. هر لحظه از هر روز زندگی فرصت تازه‌ای است تا به خوشبختی و موفقیت نزدیک‌‌تر شوید. اگر بار دیگر ترس‌های قدیمی و باورهای محدودکننده مانع شادی و موفقیت شما شدند، آنها را در ذهن‌تان متوقف و در درون‌تان افکار مثبت و خوش‌بینانه را جایگزین افکار منفی کنید. قدرت باورهای مثبت آنقدر زیاد است که می‌‌توانید به کمک آنها از تمام لحظات زندگی پلی برای موفقیت بسازید.

قدرت ضمیر ناخود آگاه

قدرت ضمیر ناخودآگاه خود را درک کنید؛ اگر واقعاً قصد دارید که در زندگی خود به موفقیت و کامیابی دست پیدا کنید، باید بدانید که ذهن ناخودآگاهتان به چه صورت کار می کند و از خود واکنش نشان می دهد. باید به این امر اعتقاد داشته باشد که هیچ گاه برای دست یابی به رویاها و  آرزوها دیر نیست.

"هیچ گاه برای تبدیل شدن به آن فردی که می خواهید، دیر نیست." جرج الیوت

مغز انسان به دو قسمت تقسیم می گردد: خودآگاه و ناخودآگاه. شاید تا کنون بارها از زبان دانشمندان شنیده باشید که افراد تنها از 10% ذهن خودآگاه خود استفاده مینمایند. باید توجه داشت که ضمیر ناخودآگاه بسیار بزرگ تر و نیرومند تر عمل می کند و در حدود 90% دیگر از واکنش های ذهنی ما را نیز همین قسمت تحت کنترل خود دارد. آیا می دانید ممکن است در زندگی شما چه اتفاقاتی روی دهد اگر بتوانید به طور کامل از ضمیر ناخودآگاه ذهن خود استفاده کنید؟ بله می توانید از قدرت جادویی آن برای پیشبرد و ارتقای زندگی خود بهره بگیرید.

عملکرد ضمیر ناخودآگاه

ضمیر ناخودآگاه در محل استقرار خود از ما محافظت کرده و ما را زنده نگه می دارد. هر چیزی را که در زندگی خود با حواس پنجگانه مان احساس می کنیم ، تمام چیزهایی را که می بینیم، می شنویم، حس می کینم، می چشیم و بو می کنیم برای تحلیل و بررسی های آتی به ذهن فرستاده می شوند و در قسمت ضمیر ناخودآگاه ما ذخیره خواهد شد.

در این قسمت از ذهن، نوعی مرجع کامل پیرامون کلیه وقایع زندگی ما درست می شود. فرض کنید شما یک تجربه منفی را در زندگی خود بدست آورده باشید، در این شرایط خاطره آن واقعه ناگوار در ذهن شما ثبت و ضبط خواهد شد. اگر در هر زمان دیگری با یک چنین رویدادی به طور مجدد در زندگی خود مواجه شوید، ضمیر ناخودآگاه به طور اتوماتیک آن خاطره منفی را به یاد می آورد و فوراً احساسات، تصاویر و خاطرات مشابه را به ذهن می فرستد. کلیه خاطرات گذشته را به یاد شما می آورد و به شما آموزش می دهد که چگونه می توانید با در نظر گرفتن کلیه احساسات و افکارتان به آن پاسخ دهید.

یک نمونه مناسب که می توان در این زمینه مطرح کرد، مثال همان کتری پر از آب در حال جوشیدن است. اگر دست شما یک مرتبه با کتری بسوزد در ذهن شما حک میشود که کتری داغ بوده و می تواند دست شما را بسوزاند و به شما آسیب وارد سازد. اگر یک چنین قابلیتی را نداشتیم، آنوقت به تکرار اشتباهات خود ادامه میدادیم.

ضمیر ناخودآگاه این قابلیت را دارد که در آن واحد کارهای متفاوت را انجام داده و واکنش های بیشماری را بررسی کند. در عین حال شما می توانید راه بروید، تنفس کرده، و قلبتان ضربان خود را داشته باشد و ... کلیه این وقایع در ذهن فرد ثبت می شود.

لازم به ذکر است که ذهن انسان به صورت 24 ساعته در حال فعالیت می باشد، یکسره و بدون توقف و استراحت.

یکی دیگر از نمونه های بارز ضمیر ناخودآگاه، رانندگی است. زمانیکه شما در حال رانندگی هستید، اصلاً به نحوه عملکرد خود فکر نمی کنید و تمام اعمال خود را با فکر انجام نمی دهید، بلکه همه کارها  به صورت اتوماتیک وار انجام می شوند، شما فقط رانندگی می کنید.

نکته مثبتی که در مورد ضمیر ناخواگاه وجود دارد این است که ما را قادر می سازد تا آرزوها و اهداف خود را عملی کنیم. می توانید ذهن خود را طوری برنامه ریزی کنید که سبب موفقیت شما در تمام عرصه های زندگی گردد.

کلیه افکار، رفتار، و تجربیاتی که از طریق ذهن خوآگاه درک می گردند، در ضمیر ناخودآگاه شما ثبت و ضبط می شوند، اما نکته جالبی که باید در این زمینه به خاطر داشت آن است که ضمیر ناخوآگاه هیچ گونه تفاوتی میان واقعیت ها و تصورات ذهنی فرد قائل نمی شود. برای ضمیر ناخودآگاه فرد محدودیتی در زمینه زمان و مکان وجود ندارد.

یکی از بهترین تکنیک هایی که از طریق آن می توانید ضمیر ناخودآگاه خود را برنامه ریزی کنید، این است که موفقیت را در ذهن خود به تصویر بکشید. این کار به شما کمک می کند تا بتوانید به صورت خودآگاه جذب چیزهایی بشوید که آنها را میخواهید. به این منظور می بایست تصاویری را که برایتان خوشایند هستند در ذهن خود مجسم کنید. این تجسم هم شامل احساسات شما می شوند و هم افکارتان.

فکر کردن به چیزهای خوب و مثبت همچنین می تواند ضمیر ناخودآگاه رادر رسیدن به موفقیت ترغیب کند. شما این قدرت را دارید که افکار خودتان را انتخاب کنید. باید نسبت به چیزهایی که فکر می کنید، آگاه بوده و آنها را به طور کنترل تحت کنترل خود در آورید. به هر چیزی که فکر می کنید، از قسمت خودآگاه مغز به قسمت ناخوداگاه فرستاده می شود و ضمیر ناخودآگاه نیز آنرا به عنوان یک حقیقت می پذیرد. هیچ گاه به خودتان نگویید که: "من شکست می خورم"، "توانایی انجام این کار را ندارم"، و یا "قابلیت انجام چنین کاری را ندارم"؛ چراکه ضمیر ناخودآگاه به سرعت آنرا باور کرده و به عنوان یک حقیقت آنرا می پذیرد.

باید به ضمیر ناخودآگاه خود آموزش دهید که فقط به موفقیت، شادی، کامیابی، و سلامت و عشق فکر کند.

با استفاده از ضمیر ناخودآگاه خود می توانید موفقیت، ثروت، شغل مناسب، خانه زیبا، ماشین دلخواه، و هر چیز دیگری را که فکرش را بکنید به زندگی خود وارد کنید. میتوانید جملات مثبت خود را به طور روزانه تکرار کنید. زمانی هم که آنها را تکرار می کنید، در ذهن خود به تصویر بکشید و آنها راحس کرده و لذت ببرید.

ما با قدرت و نیروی خاصی که در ضمیر ناخودآگاهمان وجود دارد، پا به دنیا می گذاریم. فقط باید یاد بگیریم که چگونه می توانیم تا بیشترین حد از آن استفاده نماییم.

اگر شما تمایل شدیدی به موفقیت داشته باشید، می توانید قدرت، نیرو و توان ضمیر ناخودآگاه خود را به منصه ظهور برسانید.

به امید رسیدن شما به بهترین ها. 

اگه شوهر یه خانم برنامه نویس باشه چی میشه

شوهر : سلام،من Log in کردم.  

زن: لباسی رو که صبح بهت گفتم خریدی؟  

شوهرBad command or File name. :  

زن : ولیمن صبح بهت تاکید کرده بودم 

شوهر Syntax Error, Abort, Retry, Cancel. :   

زن : خوب حقوقتو چیکار کردی؟  

شوهرFile in Use, Read only, Try after some Time. :  

 زن : پس حداقل کارت عابر بانکتو بده به من.  

شوهرSharing Violation, Access Denied. :  

 زن: می دونی، ازدواج با تو واقعا یک تصمیم اشتباه بود 

شوهرData Type Mismatch. :   

زن: تو یک موجود بدرد نخور هستی.  

شوهر By Default. :   

زن : پس حداقل بیا بریم بیرون یه چیزی بخوریم 

. شوهرHard Disk Full. :   

زن : ببینم میتونی بگی نقش من تو زندگی تو چیه؟  

شوهرUnknown Virus Detected. :   

زن: خب مادرم چی؟ شوهر : .Unrecoverable Error
 
زن: و رابطه تو
با رئیست؟  

شوهر : .The only User with Write Permission    

زن: تو اصلا منوبیشتر دوست داری یا کامپیوترتو؟  

شوهر : .Too Many Parameters 

زن: خوب پس منممیرم خونه بابام.  

شوهرProgram Performed Illegal Operation, It will be Closed. :  

 زن : خوب گوشاتو بازکن، من دیگه بر نمیگردم!  

شوهرClose all Programs and Logout for another User. :  

 زن : می دونی، صحبت کردن باتو فایدهنداره، من رفتم.  

شوهرIts now Safe to Turn off your Computer. :

سه پیرمرد

زنی هنگام بیرون آمدن از  خانه , سه پیرمرد با ریش های بلند سفید را دید که جلوی در نشسته اند. زن گفت:هر چه فکر می کنم شما را نمی شناسم؛ اما باید گرسنه باشید. لطفا" بیاید تو و چیزی بخورید.

آنها پرسیدند: آیا همسرت در خانه است؟ زن گفت: نه . آنها گفتند: پس ما نمی توانیم بیاییم

غروب، وقتی مرد به خانه آمد، زنش برای او تعریف کرد که چه اتفاقی افتاده است. مرد گفت: برو به آنها بگو من خانه هستم و دعوتشان کن.                                .
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. اما آنها گفتند: ما نمی توانیم باهمدیگر وارد خانه بشویم. زن  پرسید: چرا؟ یکی از پیرمردها در حالی که به دوست دیگرش اشاره می کرد، گفت: اسم این ثروت است و سپس به پیرمرد دیگر رو کرد و گفت: این یکی موفقیت و اسم من هم عشق.                                   .
برو به همسرت بگو که فقط یکی از ما را برای حضور در خانه انتخاب کند.زن رفت و آنچه اتفاق افتاده بود را تعریف کرد. شوهر خوشحال شد . گفت: چه خوب!! این یه موقعیت عالیست . ثروت را دعوت می کنیم. بگذار بیاید و خانه را لبریز کند!

زن که با انتخاب شوهرش مخالف بود، گفت: عزیزم! چرا موفقیت را  دعوت نکنیم؟

دختر خانواده که از آن سوی خانه به حرفهای آنها گوش می داد، نزدیک آمد و پیشنهاد داد: بهتر نیست عشق را دعوت کنیم تا خانه را از وجود خود پر کند؟ شوهر به همسرش گفت: بگذار به حرف دخترمان گوش کنیم پس برو بیرون و عشق را دعوت کن.

زن بیرون رفت و به پیرمردها گفت: آن که نامش عشق است ، بیاید و مهمان ما شود. در حالی که عشق قدم زنان به سوی خانه می رفت، دو پیرمرد دیگر هم دنبال او راه افتادند. زن با تعجب به ثروت و موفقیت گفت: من فقط عشق را دعوت کردم، شما چرا می آیید؟

این بار پیرمردها با هم پاسخ دادند: اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت کرده بودید، دو تای دیگر بیرون می ماندند، اما شما عشق را دعوت کردید، هر کجا او برود، ما هم با او می رویم. هر کجا عشق باشد، ثروت و موفقیت هم هست!

8 فاکتور موفقیت در زندگی شغلی

براساس لغتنامه لانگمن، واژه شغل به کاری گفته می شود که بطور مداوم برای به دست آوردن پول انجام می دهید، مخصوصاً اگر برای یک شرکت یا سازمان دولتی کار کنید درحالیکه حرفه به نوع کاری گفته می شود که برای بیشتر عمر خود انجام می دهید.

اصولاً شغل راهی برای رسیدن به هدفی است و مسئله ای کوتاه مدت میباشد. مثلاً، در طول تعطیلات تابستان که از مدرسه فارع هستید، برای پر کردن وقتتان و درآوردن کمی پول، به کاری مشغول می شوید.

حرفه شما، با اینکه آنهم راهی برای رسیدن به هدف است، اما بخش عظیمی از زندگی شما را در بر می گیرد. درواقع، بیش از یک سوم عمرتان. خیلی مهم است که حرفه تان به شما مفهوم و مقصود، رشد، پیشرفت، رضایت، خوشنودی و حس اغناء بدهد و البته از لحاظ مالی هم تامینتان کند.

در زیر به نکاتی اشاره می کنیم که به شما برای موفقیت در حرفه تان کمک می کند:

1. برنامه ریزی طولانی مدت: این یک فعالیت یک شبه نیست. هرچه جلوتر می روید باید پیشرفتتان را بسنجید و برحسب آن در برنامه تان تغییر ایجاد کنید. مثلاً سبک زندگی شما وقتی مجرد بودید مطمئناً با سبک زندگیتان حالا که پدر سه فرزند هستید تفاوت میکند.

2. خوشنودی در کار: از آنجا که زمان بسیار زیادی را در محل کار خود می گذرانید، باید از آن زمان خود لذت ببرید. مهم نیست کارتان چقدر سخت و چالش انگیز باشد، هر تکلیفی را با لبخند برعهده بگیرید. از کارتان شکایت نکنید و فکر نکنید که مرغ همسایه غاز است!

3. رشد فردی: برای یادگیری مهارت های جدید که به شما در پیشبرد کارتان کمک میکند، انگیزه داشته باشید.

4. آمادگی ذهنی برای بدترین ها: دنیای کار و تجارت غیرقابل پیشبینی است. وقتی اقتصاد در حال رکود است، صبور باشید. از آن زمان برای یادگیری مهارت های جدید یا پیدا کردن یک کار تازه استفاده کنید. کار دیگری که می توانید بکنید این است که یک پروژه دیگر را شروع کنید. بااین روش ارزش شما رد محل کار بالا خواهد رفت.

5. مغتنم شمردن فرصت: وقتی یک کار را هر روز انجام می دهید، برای غنی کردن حرفه خود باید از فرصت هایی که برایتان پیش می آید استفاده کنید.

6. بخشش به دیگران: یک مربی باشید و به کارمندانی که پایینتر از حدتان هستند کمک کنید حرفه خود را در شرکت ارتقاء دهند. خدماتی را به جامعه ارائه کنید. بااین روش خودتان را به بازار معرفی می کنید و وقتی خودتان هم نیاز به کمک داشته باشید، مطمئناً به کمکتان می آیند. همیشه یادتان باشد هرچه بیشتر به دیگران ارائه کنید، بیشتر دریافت می کنید.

7. کسب مهارتهای اجتماعی: هرچه از نردبان ترقی بالاتر می روید، یاد بگیرید که از دیگران در کارهای خود استفاده کنید. با کارکنان خود بااحترام برخورد کنید. از کارشان قدردانی کنید و محیط گرم و دوستانه برای بالابردن بازده کار ایجاد کنید.

8. استرس و مدیریت زمان: مهارتهای برخورد با استرس که در محل کار غیرقابل اجتناب است، را یاد بگیرید. اینکه یاد بگیرید به خوبی وقتتان را تنظیم کنید به پایین آوردن استرس کارتان کمک میکند. عادت کنید که کارهای روزانه تان را یادداشت کنید.  کارتان را برنامه ریزی کنید و روی برنامه تان کار کنید. وقتی وقتتان را خوب تنظیم کنید، بدون استرس کارها را پشت سر هم تکمیل خواهید کرد./>

به امید موفقیت شما در حرفه تان